بسم الله
گاهی یاد صدای صبح گاهی گنجشک های چنارهای خیابان های شهدا و شاهد می افتم.
سیل عظیم جمعیت گنجشک ها روی درخت های چنار بلند. صدای جمعیت گنجشک های در تکاپوی جمع کردن دانه ها.
و درخت انگور حیاط خانه ی پدری در فصل بهار با برگ های تازه جوانه زده.
و بدتر از آن یاد صبح گاه های روستای مختار و باغ های میوه کنار خانه قدیمی مرحوم پدر بزرگم.
صبح گاه های روستا سرد و لذت بخش بود
یادش بخیر
اینجا گاهی اتفاقی متوجه بارش باران می شویم
حتی بالکن خانه با یک متر شیشه مشجر پوشیده شده.
پنجره هایی با ارتفاع زیاد که برای دیدن بیرون باید چیزی زیر پا بگذاری.
تفاوتش با زندان در امکانات رفاهی و اختیار بیرون رفتن است که اختیار را این روزها از آن گرفته اند.
درباره این سایت